باید یه بالـ ـش ِ طبـ ـی بخرم
دوستش داشتم . برام گفت که اوقات ِ مریضی و ناخوشی ، "آی زر می زنم ، آی زر می زنم" . منظورش این بود که خیلی ناله می کنه و نق می زنه . من توی دلم قربون صدقه اش رفتم و گفتم زر زدن هات هم قشنگه . البته خودم طوری هستم که اگه از درد بمیرم هم ، جیکم در نمیاد . به جاش ، قیافه ام کج و کوله می شه : )) چند روزه که دردهای شدیدی دارم . از درد به خودم می پیچم ، اما عین ِ یه آدم ِ عادی ، کار می کنم ، خرید می کنم ، جلوی ویترین ها لنگر می اندازم ، وب خونی می کنم ، فیلم می بینم و ... . اما دلم می خواست یکی هم بود که به خودم بگه "زر زدن هات قشنگه" . دیشب از درد و احساس ِ خفگی ، خوابم نمی برد . بالش ِ پنبه ای می ذاشتم ، می گفتم واااای خیلی سفته ، گردنم شکست ، نفسم نمیاد . بالش ِ نرم می ذاشتم ، می گفتم واااای گردنم درد گرفت . بدون ِ بالش می خوابیدم ، اولش می گفتم آخیییش ، یه کم خوبه . بعدش می گفتم وااای افتضاحه . برادر کوچیکه هم که هی فیلم تماشا می کرد ، گفت خیلی حرف می زنی . بهش گفتم می تونی بیای من رو بذاری روی سایلنت : )) آخرش اینقدر بالش و وضعیت عوض کردم که دیگه شارژم تموم شد . چند شبه که من همین برنامه رو دارم .