سایت ِ بالاترین ، ترجمه ی یه تحقیق ِ انگلیسی رو گذاشته ، که می گه :

محققان دریافته اند که افراد ِ باهوش ، رؤیاها و خواب های HD (رنگی و با کیفیت ِ بالا) می بینند و افراد معمولی خواب هایشان به صورت سیاه و سفید است و یا رؤیاهای خود را به خاطر نمی آورند. در این تحقیق ، 2000 نفر به خواب رفتند و بعد از اینکه بیدار شدند ، از آنها خواسته شد که خواب های خود را تعریف کنند . اکثریت یا خواب ندیده بودند و یا رؤیاهای خود را به خاطر نداشتند. تنها تعداد کمی از افراد ، خواب دیده بودند که از آنها تست ِ هوش گرفته شد که خیلی عالی آن را گذراندند. دانشمندان دریافتند که افرادی که فکر و ذهن ِ پرورش یافته و رشد یافته ای دارند ، خواب های روشن تر و کیفیت HD و با جزییات ِ زیادی می بینند. در طول خواب ِ شب ، فعالیت مغز متوقف نمی شود و اتفاقات روز را آنالیز میکند . در افرد با ظرفیت ذهنی ِ کمتر ، در طول روز ، مغز کمتر فعال است . بنابراین در طول شب هم عملاً بیکار و ول معطل است.

 

برای من که هی هر روز به خودم تلقین می کنم "من باهوش نیستم و هیچی یاد نمی گیرم و حافظه ام ضعیف شده" ، این نوشته باعث شد که تا یه مدت خر کیف بشم و فکر کنم خیلی باهوشم . کی گفت من باهوش نیستم ؟ سند دارم . خواب از این رنگی تر ؟ راضی نشدی ؟ آرشیو رو بگرد تا بیشتر پیدا کنی . تازه بعضی خواب ها رو هم که نمی شه نوشت : )

 

 

 

 

عکس نوشت :

- من اگه قرار باشه یه روز کاستوم بپوشم ، این رو انتخاب می کنم .

  این دختر ، انگار  ِ خود ِ اون شخصیت ِ کارتونیه . منظورم Tinker Bell هست .

- قبلاً گفته ام ، بازم می گم . گـُه توی روح ِ اونی که من رو از حیوون ها ترسوند . گـُه توی دلیل ِ ترس ِ من .

  اگه نمی ترسیدم ، الآن جای این دختر ، یا این دختر بودم و لذت می بردم .

 

 

ازدواج ِ فامیلی ممنوع !

 

یه وقتایی باید از احساس و عشق در بیام دیگه . از بس فکر می کنم و به جایی نمی رسم ، باید یه کم هم بحث ِ علمی و منطقی کنم که یه وقت این مُخم نگـ ـوزه . الآن می خوام یه کم اطلاع رسانی کنم . توی سخنرانی ِ ازدواج ِ موفق ِ استاد فرهنگ ، یه جایی هست که ایشون می گن ازدواج ِ فامیلی ممنوع ! دو دلیل میارن که یه دلیلش که علمی هست ، می گه 8000 بیماری ِ ژنتیکی ِ ردیابی شده از قبل وجود داره ، که در آزمایش ِ ژنتیک ، فقط 200 تاش چک می شه . یعنی چی ؟ یعنی اینی که ما دلمون رو خوش می کنیم و می گیم آزمایش ِ ژنتیک گفته مشکلی ندارین ، اشتباهه . و احتمال ِ 7800 بیماری ِ دیگه برای فرزند یا فرزندان ِ حاصل از این ازدواج وجود داره . توی ازدواجی که زن و مرد هیچ نسبتی با هم ندارن ، سه و نیم درصد خطر  ِ بیماری برای فرزند وجود داره . توی ازدواج هایی که زن و مرد نه از فامیل ِ نزدیک ِ همدیگه ، بلکه نسبت ِ فامیلی شون کمی دور هست ( مثلاً زن ، می شه دختر دایی ِ مادر  ِ مرد ) ، احتمال ِ 5 درصد خطر  ِ بیماری ِ ژنتیکی هست و توی ازدواج هایی که زن و مرد فامیل ِ نزدیک هستن ( دختر عمو پسر عمو ، دختر دایی پسر عمه و ... ) ، این احتمال ، 20 درصد هست . یه بار من با خودم گفتم چرا توی این فیلم های خارجی ، تا حالا نشده که طرف مثلاً با پسر عموش ازدواج کنه ؟ که توی این سخنرانی ، جواب ِ سؤالم رو گرفتم . توی کشورهای پیشرفته ی دنیا ، ازدواج ِ فامیلی ، ازدواج ِ پُر خطر شناخته شده ، و ممنوع و غیر  ِ قانونیه . عروس ِ کُره ای ِ عمه ، می گه توی کُره ی جنوبی ، اگه دو نفر هیچ نسبتی با هم نداشته باشن و فقط نام  ِ خانوادگی شون مثل ِ هم باشه ، باز هم اجازه ی ازدواج ندارن . یعنی من الان دارم خدا رو شکر می کنم که چنین ازدواجی نکردم . خطر از بیخ ِ گوشم گذشت . چهار بار : )  مطمئناً خودتون چندین مورد دیده اید که از این نوع ازدواج ، بچه یا بچه های ناقص ، مشکل دار یا معلول دارن . اونایی که ازدواج ِ فامیلی کرده اید و شانس آورده اید ، که خدا رو شکر . اما اونایی که هنوز ازدواج نکرده اید ، لطفاً از این ازدواج ها نکنید . بچه های بی گناه ِ ناقص رو به این دنیا نیارید . خودتون رو یه عمر اسیر و غصه دار نکنید .

 

 

بی ربط نوشت :

این مطلب ، در مورد ِ تنظیم  ِ آینه بغل ِ ماشین ، چیز  ِ خوبیه .


عکس نوشت :

- این عکس های پاییز رو برداشتید ؟ از دستشون ندید .

- من عاشق ِ این کُت هستم .

- دو سال پیش ، چرم  ِ قرمز  ِ جیغ گرفتم که برای زمستون یه مدل ِ بارونی بدوزم ، بعد با کلاه و شلوار  ِ سفید بپوشم . اما هنوز ندوخته ام . گـُه توی این اداره . گـُه توی این شهر  ِ کوچیک . نمی شه خُب . چی می شه اگه یهو فردا یه بخشـ ـنامه بیاد که بگه باید از این به بعد ، این ، لباس ِ فُرمتون باشه ؟ بعد بگن فقط باید در رنگ های صورتی ِ جیغ و بنفش و سبز  ِ لیمویی و یاسی و قرمز و آبی و همین زرد باشه . و هر کی تیره بدوزه ، اخراج . ( من همه ی اون رنگ های مجاز رو می دوزم و هر روز  ِ هفته ، یه رنگش رو می پوشم . مثلاً شنبه ها ، سبز  ِ لیمویی می پوشم . عُقده ای شدیم به خدا ، از بس تیره پوشیدیم ) . بعد بگن مقنعه و چادر هم ممنوع . باید از خونه تا محل ِ کار ، این پالتو رو بپوشین . خُب حالا فعلاً برای این بخشـ ـنامه بسه :دی  لازم نیست زیاد به خودشون فشار بیارن . اشکال نداره اگه فُرم تابستونمون رو توی یه بخشنامه ی دیگه اعلام کنن .

- منظورم از سبز  ِ لیمویی ، اینه . عااااااشق ِ این رنگم .

 

 

 

 

اپيكور ، فيلسوف ِ يوناني ‌مي گه "او از همان آرامش در هنگام خواب لذت خواهد بُرد كه در بيداري از آن برخوردار است". يعني نمي شه انتظار داشت ذهني كه طي روز ، آشفته و نگران بوده ، یهو شب به آروم و قراري دست پیدا کنه كه متضمن خوابي راحته .

 

من ، خواب هام پُر از كابوس و گم كردن ِ يه نفر و تعقيب و گريز و مرگ و جنگ و روح و ... است . اکثر  ِ اوقات ، از خواب می پرم . در كل يه چند تا سكته ي خفيف مي كنم تا صبح بشه . اگه 10 ساعت هم بخوابم ، انگار هيچي نخوابيده ام . وقتي بيدار مي شم ، خسته ام . البته کابوس ها کم شده اند ، اما از شدت ِ شون کم نشده . من حالا مي فهمم كه چرا هر چي زور مي زنم ، كابوس هام تموم نمي شن . خُب تا وقتي من روزها ، توی بیداری كابوس مي بينم ، شب ها هم از آرامش و خواب ِ خوش خبري نخواهد بود . بايد يه راهي پيدا كنم براي اينكه بتونم به اهدافم برسم ، خوشحال باشم و آرامش پيدا كنم . وقتي روحم آرامش پيدا كنه ، كابوس هام هم تموم مي شن .

 

 

 

من ، دی وی دی های استاد شاهین فرهنگ رو که گرفتم ، یه هفته پشت ِ سر  ِ هم ، خشک نشستم روی صندلی و 50 ساعت DVD رو تماشا کردم . برای دوستانی که به سخنرانی های استاد شاهین فرهنگ علاقه دارند ، چند تا لینک پیشنهاد می کنم . مریمی ، عین ِ برخی قسمت های سخنرانی های استاد فرهنگ رو مکتوب کرده و گذاشته توی وبلاگش . از این لینک های خوب استفاده کنید .

 

- تکنیک های موفقیت ( قانون جذب ، قوانین مغز ، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و ... )

- قوانین دنیا ، آشتی با خدا ، تصویر سازی ذهنی

- معیارهای ازدواج

- با این افراد ازدواج نکنید

- زیبا یا باهوش

- معجزه ی به به

بر چشم بد لعنت - بر چشم خوب ، رحمت !

- معجزه ی انرژی مثبت و اثر نیروی انتظار 

- شعور آب

 

 

 

دیروز ، به معمای انیشتین برخوردم . اینکه گفته بود فقط 2 درصد از مردم  ِ جهان می تونن حلش کنن ، کاری کرد که نه دنبال ِ جوابش بگردم و نه اینجا مطرحش کنم که یهویی توی نظراتم با جوابش مواجه بشم . هی حل کردم و پاک کردم . می خواستم تسلیم بشم ، اما بهم بر خورده بود که چرا جزئی از اون 2 درصد نیستم . احتمال ِ آخری رو هم امتحان کردم و بالاخره جواب در اومد . هیچی کم و زیاد نیست . یه جوری مثل ِ احتمالات می مونه . مثل ِ جدول ِ سودوکو . اگر تمرکز می کردم ، زودتر حل می شد . خلاصه من ، سینه خیز ، خودم رو به جماعت ِ 2 درصد رسوندم . ایشاله که آقای انیشتین ، ما رو قبول کنن .

 

 

این معما رو براتون می ذارم توی ادامه ی مطلب .

 

ادامه نوشته

 

من سه هفته پیش باید این پُست رو می نوشتم . در واقع ، یه تشکر بدهکار بودم به استاد فرهنگ . یه ماه پیش ، وقتی در مورد ِ استاد شاهین فرهنگ ( روانشناس ) شنیدم ، پیگیر شدم که سی دی هاش رو گیر بیارم و مریمی زحمت کشید و از تهران تهیه کرد و برام فرستاد ( مرسی مریمی ) . سخنرانی هاش ، در مورد ِ تکنیک های موفقیت ، خانواده موفق ، ازدواج  ِ موفق و تفاوت های زن و مرد رو ، با لذت گوش دادم . یعنی به معنای واقعی ِ کلمه ، از سخنرانی هاش لذت بردم . از سطح ِ بالای سواد ِ ش ، از نحوه ی سخنرانی اش ، از مطالبی که می گفت ، خیلی خوشم اومد . و من الآن ، یکی از اردتمندان ِ استاد فرهنگ هستم .

 

توی سخنرانی ِ تکنیک های موفقیت ، نکته های خیلی جالبی هست در مورد تلقین به نفس ، قوانین مغز ، مثبت اندیشی و ... که لازمه همه بدونن . توی سخنرانی ِ ازدواج ِ موفق ، از معیارهای ازدواج ، جلسات ِ خواستگاری ، نحوه ی تحقیق ، نحوه ی طرح ِ سؤالات ، موضوع ِ سؤالات ، بله بُرون و ... می گه و اینکه با چه کسانی نباید ازدواج کرد . توی خانواده موفق و تفاوت ِ زن و مرد ، از تفاوتهای زن و مرد می گه و اینکه وقتی تفاوت ها رو بشناسیم ، دیگه نه سوء تفاهمی به وجود میاد و نه سوء ظن و نه دلخوری . پیشنهاد می کنم سی دی های ایشون رو تهیه کنید . واقعاً با ارزش ، مفید و کاربردی هستن . سی دی های ازدواج ِ موفق ، برای مجردهاست ، اما بقیه برای همه کاربردی هست . من خیلی چیزها از ایشون یاد گرفتم و از همینجا به خاطر  ِ سخنرانی ِ خوب و جامع ِ شون ، ازشون تشکر می کنم : )

 

 

 

 

پی نوشت :

می تونید برای تهیه ی سی دی های استاد فرهنگ ، با شماره ی 22605244 – 021 تماس بگیرید .

البته ایشون سخنرانی های مفید ِ دیگه هم دارن که اینجا ، توی سایتشون ، نوع ِ دوره و سرفصل ها رو گفته ان .

 

 

عکس نوشت :

- شامپو بدن یا مایع دستشویی تون رو بریزید توی این ، هی دلتون می خواد برید الکی دستتون رو بشورید :دی

- توی حمام ، هزار تا مطلب میاد به ذهنم ، برای نوشتن یا انجام دادن . از این ضد ِ آب ها ، کجا می فروشن ؟

- ما به این و این می گفتیم سول بازی . شما چی می گفتین ؟

- بازم پرنده های کاغذی ، نماد  ِ صلح . + و +

- این ، فیلم  ِ مورد علاقه ی منه ( When a Man Loves a Woman ) . اینقدر از شخصیت ِ مرد ِ فیلم و دخترهاش خوشم میاد که نگو . این مرد ، اینقدر با شعوره ، اینقدر با ملاحظه ، اینقدر خواستنیه که نگو . با دختر  ِ زنش ، خیلی مهربونه . یه طوری موهاش رو ناز می کنه و بهش می گه "تو خوشگلی" ، که آدم دلش می خواد جای دخترک ِ داستان می بود و این مرد نازش می کرد .

 

 

 

خُب . تعداد ِ کسانی که موافق با گذاشتن ِ عکس بودن ، به ده تا رسید . خدا رو شکر ، چند دوستدار  ِ عکس ، سر و کله شون پیدا شد و چند نفر از خواننده های خاموش هم روشن شدن . از جمله اونایی که ۶ ماه یه بار روشن می شدن : ) حالا خوبه مثل ِ من نیستن . من که از همون اولای وبلاگ نویسی ، لامپم سوسو می زد و روشن و خاموش می شد ، الآن دیگه کلاً سوخته : )  بگذریم . توی هر پُست ، سه عکس با سه موضوع ِ متفاوت می ذارم . دوستانی که با dial up میان بالا ، من رو ببخشن . من نه بلدم کیفیت و حجم  ِ عکس ها رو بیارم پایین ، و نه دلم میاد این کار رو کنم . آخه عکسی که کیفیتش پایین باشه ، به دل ِ خود ِ من نمی چسبه ، چه برسه به دل ِ خود ِ شما خواننده ها . البته عکس هایی که می ذارم ، حجمشون همچین هم زیاد نیست .

 

توی بعضی عکس ها ، ممکنه به عکس هایی بر بخورید که براتون معنی نداشته باشه . مثلاً یه دایره که سه تا خط وسطشه . اون نماد صلحه ( peace ) . این و این ، عکس ِ سمبُل ِ صلح هستن .

توی بعضی عکس ها ، یه پرنده ی کاغذی ( origami crane ) می بینید . اون ، پرنده ی دریایی )crane  هست که نماد ِ بین المللی ِ صلحه . این عکس رو ببینید . توضیح ِ اُریگامی ، اینه : "اُري" به معني ِ با انديشه تا دادن و "گامي" به معني كاغذ است. تركيب آنها با يكديگر كلمه اُريگامي را مي سازد. بنابر اين اُريگامي ، هنر و انديشه ي تا دادن ِ كاغذ ( يا صفحاتي از جنس پلاستيك ، فلز و مواد ديگر ) براي خلق شكل هاي مختلف مي باشد.

من کم غُصه نمی خورم که . فکر می کنم این آدم ها دارن خودشون رو می کشن که به من بگن "take it easy !" .

  

 

يه تحقیق علمی نشون مي ده ، كه هر فرد به 4 آغوش در روز نياز داره ، تا فقط زنده بمونه ؛ به 8 آغوش در روز نیاز داره تا خودش رو در سطح ِ عاطفی ِ قوی نگه داره ؛ به 12 آغوش در روز نیاز داره تا رشد کنه و تبدیل به یه فرد  ِ بهتر بشه .

 

 

 

Scientific Research Has Shown the Following:

Every human being needs four hugs per day merely to survive.

Eight hugs per day to maintain oneself at a strong emotional level.

Twelve hugs per day to grow and become a better person.

 

 

                             

 

 

 

ساعت 4:30 صبح ، تنها ، توی یه خیابون خالی از آدم و ماشین ، نشسته بودم روي نيمكت ِ كنار  ِ آزمايشگاه ، گوشي هم توي گوشم بود و داشتم فايل هاي صوتي ِ VOA رو گوش مي كردم . چون پشتم به خيابون بود ، هر از گاهي خيابون رو نگاه مي كردم كه كَسي غافلگیرم نکنه . صدای موتوری شنیدم . برگشتم ، ديدم دو تا پسر  ِ  جوون سوار  ِ موتورن ، کنار  ِ بلوار  ِ وسط ِ خیابون ایستادن ، یکی اش پیاده شد و رفت یه لگد ِ بی رحمانه زد به درخت ِ لُوز  ِ توی بلوار ، که یعنی لُوز بیفته زمین . خم شد و برداشت ، سوار شد ، ده متر جلوتر دوباره پیاده شد ، دوباره لگد ، سوار شد . ده متر جلوتر دوباره پیاده شد ، لگد ، سوار شد . پیاده شد ، لگد ، سوار شد ، و ... .

 

حالا من مجبور بودم از خوابم بزنم ، اما اینا چرا ؟ حالشون خوب بود ؟ بی خوابی زده بود به سرشون ؟ یا نصفه شبی ویار  ِ لُوز کرده بودن ؟ دلم می خواست بپرسم "اصلاً لُوز ازش افتاد ؟ یا فقط پاهات رگ به رگ شد ؟" ، که ترجیح دادم خاموش بمونم و اونا رو متوجه ی خودم نکنم .

 

 

 

پی نوشت 1 :

لُوز ؟

به میوه ی درخت ِ لُوز ، می گن لُوز . از نظر  ِ ظاهری ، شبیه چغاله بادم  ِ گـُُنده ست . اول سبزه ، که قابل ِ خوردن نیست ، اما بعدش رنگ می گیره . بعضی درخت ها ، لُوز  ِ زرد می دن ، که شیرینه و بعضی هاشون هم قرمز ، که تُرشه . قرمزش ، در واقع صورتی ِ خیلی تیره ست و لب و زبـ ـون رو صورتی می کنه . ما زردش رو توی حیاطمون داشتیم ، فامیل هر روز میومدن عین ِ بز می چریدن . این ، عکس ِ لوز  ِ قرمزه .

 

پی نوشت 2 :

کی درخت می کاره وسط  ِ بلوار ؟ شهرداری ؟ اصلاً هر کی . به هر حال خیلی خره که اینکار رو می کنه . آخه رطب ، توت ، جَمبُو ، لُوز ، جاشون وسط ِ بلواره ؟ فقط خیابون کثیف می شه و مردم هم عین ِ نخورده ها رفتار می کنن .

 

پی نوشت 3 :

در مورد ِ جَمبُو هم ، سؤال براتون پیش اومد ؟

به میوه ی درخت ِ جَمبُو ، می گن جَمبُو . اول سبزه ، که قابل ِ خوردن نیست ، اما بعدش رنگ می گیره . وقتی می رسه ، می شه شبیه ِ یه انگور  ِ سبز  ِ کشیده ، اما به رنگ ِ بنفش ِ خیلی خیلی تیره ، که به نظر سیاه میاد . بعضیاشون شیرینن و بعضیاشون ، تُرش . یه طعم  ِ گس داره ، مثل ِ خرمالو که وقتی می خوری ، زبون و حلق یه جوری می شه . لب و زبـ ـون رو بنفش ِ خیلی تیره می کنه . ظاهراً از هند وارد  ِ شهر  ِ ما شده . این عکس ِ جمبو  ِ رسیده است .

 

پی نوشت 4 :

توی یه سایت  ِ فارسی ، در مورد  ِ بادام نوشته بود ، اونوقت عکس ِ لُوز گذاشته بود !

 

 

 

بعداً نوشت :

خُب توی خط ِ اول ، یه نکته ی کنکوری بود . "نیمکت ِ کنار ِ آزمایشگاه" یعنی من اولین نفری بودم که رفتم و دفترچه ام رو گذاشتم توی نوبت برای آزمایش . بقیه از 4:45 به بعد اومدن . توی ولایت ِ ما ، اگه می خوای بری آزمایشگاه مرکزی و کارمند هستی و نمی خوای نوبت ِ هفتادم باشی ، باید اینکار رو بکنی . اصلاً روزی که من آزمایش دارما ، این دفترچه ها نظم دارن و همه مطمئنن که نوبتشون اینور اونور نمی شه . عین ِ شیر می ایستم کنار  ِ دفترچه ها و آخرش هم خودم می برمشون به مسئول ِ آزمایشگاه تحویلشون می دم . همیشه هم خودم اولم .

 

با راهنمایی ِ "آبلیمو" ، یکی از خواننده های محترم  ِ وبلاگم ، تونستم صفحه ی انگلیسی ِ جَمبُو ( Jambul ) و لُوز ( Terminalia catappa ) رو توی ویکی پدیا پیدا کنم . ( ممنون جناب ِ آبلیمو )

 

 

گوگل ریدر ، زیبا ، جادار ، مطمئن !

 

آقا جان من به کسانی که از گوگل ریدر ( گودر ) استفاده نمی کنن ، پیشنهاد می کنم اگه جی میل دارن ، لیست وبلاگ هایی رو که می خونن ، توی گوگل ریدر اَد کنن و پُست های جدید  ِ دوست هاشون رو اونجا بخونن . من قبلاً اهمیت نمی دادم اما از عید تا حالا اینکار رو کرده ام و خیلی راضی ام . دیگه نیازی نیست هی سر بزنم به تک تک ِ وبلاگ ها و ببینم آپ کرده ان یا نه . تازه خیلی وقت ها دیگه خسته می شدم و خیلی وبلاگ ها رو می انداختم برای روز  ِ بعد . اما این گوگل ریدر ، خیلی امکانات داره . هر چند من خیلی اش رو هنوز یاد نگرفته ام ، اما بازم خیلی ازش خوشم اومده . اوایل دوستش نداشتم چون دلم می خواست هر بار ، قالب ِ خود وبلاگ ها رو ببینم و با قالب ها یادم می موند که کی کدوم حرف رو زده بود . اما حالا چون لیست وبلاگ هایی که می خونم خیلی زیاد شده ان ، ترجیح دادم از گودر استفاده کنم . برای منی که نمی تونم تایپ کنم و نظر بذارم ، اگه از مطلب ِ کَسی خوشم اومد ، فقط یه کلیک می کنم روی "Like" و اگه اون فرد از گودر استفاده کنه ، می دونه که من مطلبش رو دوست داشته ام . هر بار گودر رو باز می کنم ، دقیقاً آخرین آپ های دوست هام رو که من نخونده ام رو برام میاره . اگه بخوام ، می تونم بعضی پست ها رو ستاره دار کنم که برن توی پوشه ی ستاره دارها و من بعداً راحت بهشون دسترسی دارم و با خیال راحت می شینم می خونمشون . می تونم پُست هایی رو که دوست دارم ، Share کنم و بقیه رو به خوندنشون دعوت کنم . در ضمن حجمی از اکانت ِ اینترنت که مصرف می شه ، خیلی کمتر از اونیه که با باز کردن ِ تک تک ِ وبلاگ ها مصرف می شد . آخه این گودر چیزهای اضافی ِ وبلاگ ها رو لود نمی کنه و فقط نوشته هاشون رو میاره .

 

خلاصه ، این گودر برای من که در حال ِ حاضر 1۳۰ وبلاگ رو می خونم ، چیز  ِ بسیار کاربردی هست . البته غیر از این ۱۳۰ تا ، بعضی وبلاگ ها هم هست که چون فیدشون رو پیدا نکرده ام ، اونا رو نتونسته ام توی گودر بذارم و جدا می خونمشون و بعضی وبلاگ ها هم شخصی نیستن . بلکه علمی یا اخبارن .

 

مثلاً این و این و این و این رو توی گودر به اشتراک گذاشته ام .

 

 

گریه کن ! گریه قشنگه . گریه سهم دل تنگه .

 

 

فوائد ِ گریه کردن رو می تونید توی ادامه مطلب بخونید . خیلی جالبه .

 

 

ادامه نوشته

نارنجی ، در اینجا از اسلام خوشش می آید

 

نماز، شفای الهی

 

 

ميدان مغناطيسي بدن انسان

به نقل از سايت  I.S.I، « هارولد ‌بور » از دانشگاه ييل برای اولين‌بار با انجام يك آزمايش ساده، به وجود ميدان مغناطيسی در اطراف موجود زنده پی‌ برد.  او با توجه به يك مولد الكتريكي كه در آهن‌ربا در داخل سيم‌پيچ دوران مي‌كند و جريان توليد مي‌كند، سمندري را در يك ظرف آب‌نمك قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الكترودهايي كه در اين ظرف وجود داشتند و به يك گالوانومتر حساس متصل شده‌بودند، يك جريان متناوب را نشان مي‌دادند. زماني كه بور اين آزمايش را بدون سمندر انجام داد، گالوانومتر هيچ جرياني را نشان نداد. اين بدان معنا بود كه در اطراف موجود زنده ميداني وجود دارد كه خاصيت مغناطيسي هم دارد. بور اين وسيله را بر روي دانشجويان داوطلب خود امتحان كرد و مشاهده نمود كه اين ميدان در بدن انسان هم وجود دارد وكاملا تابع رويدادهاي اساسي زيست شناختي بدن است. او اين ميدان را حياتي ناميد چون هرگاه حيات از بين برود، ميدان حیاتي هم از بين مي‌رود. به گونه‌اي كه يك سمندر مرده كه در دستگاه بود هيچ پتانسيلي به وجود نمي‌آورد.


همانگونه كه مي‌دانيد، در بدن ما ميليونها عصب وجود دارد كه كار انتقال پيام در
بدن ما بوسيله تحريك الكتريكي اين عصبها صورت ميگيرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما يك ميدان تشكيل مي‌شود و ميدان بدن ما در اثر فعاليت همزمان ميليونها عصب به وجود مي‌آيد.

 

امواج مغزي: دستگاه موج‌نگار مغز چهار نوع منحني از امواج مغزي را رائه مي‌دهند كه عبارتند از: آْفا ، بتا ، دلتا و تتا. ريتمهاي دلتا كندترين امواج مغزي را با تناوب از 1 تا 3 دور در ثانيه بوده و اغلب در خواب عميق ظاهر مي‌شوند. به نظر مي‌رسد كه ريتمهاي تتا كه داراي تناوب 4 تا 7 دور درثانيه ميباشند به خلق و خوي بستگي داشته باشد. ريتمهاي آلفا از 8تا 12 دور در ثانيه، در اوقات تفكر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمركز حواس و توجه قطع مي‌شوند

و بالاخره ريتمهاي بتا با تناوب 13الي22 دور در ثانيه، ظاهرا منحصر به نواحي جلوئي مغز، يعني جايي كه فعاليتهاي پيچيده مغزي رخ مي‌دهد مي‌باشند. امواج آلفا امواج بيسار مهمي هستند كه بوسيله هانس‌برگر آلماني كشف شدند و به گفته وي با نوعي هوشياري و خود‌اگاهي معطوف به درون ظاهر مي‌شوند تغييرات فيزيولوژي مهمي در بدن ايجاد مي‌كنند مثل تمركز و يادگيري.

 

 

ميدان مغناطيسي بدن و امواج مغزي در معرض خطر

حتما تا به حال ‌درباره خطرات گوشي‌هاي موبايل يا زندگي در نزديكي نيروگاهاي برق چيزهايي شنيده‌ايد. بنابر تحقيقات پروفسور لاي امواج مغناطيسي كه از نيروگاهاي برق يا وسايل برقي مثل سشوار و ريش‌تراش برقي و ... ساتع مي‌شود به دي ان اي سلولهاي مغزي آسيب مي‌رساند و قابليت ترميم را در آنها از بين مي‌برد.

 

ميدانهاي مغناطيسي خارجي علاوه بر آسيب به دي ان اي مغز اثر منفي ديگري به بدن دارند. اين ميدان ها باعث اختلال در ميدان مغناطيسي طبيعي بدن مي‌شوند. همانطور كه مي‌دانيد نزديك به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولكولهاي آب به صورت دوقطبي هستند و زمانيكه ما در معرض يك ميدان مغناطيسي خارجي قرار ميگيريم، اين مولكولها در جهت آن ميدان قرار مي‌گيرند و اين پديده باعث مي‌شود نظم ميدان مغناطيسي ما به هم بريزد. علاوه بر عوامل خارجي يكسري عوامل داخلي نيز وجود دارند كه باعث مي‌شوند اختلال در ميدان بدن ايجاد شود. مهمترين آنها باهاي الكتريكي هستند كه هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود مي آيند و به صورت الكتريسيته ساكن در بافتهاي بدن ذخيره مي‌شوند و ميداني كه در اطراف اين بارها بوجود مي‌آيند در ميدان بدن ايجاد خلل مي‌كنند. اين‌بارها به خصوص در نقاطي كه تراكم اعصاب بيشتر است ذخيره مي‌شوند و به دليل اين كه هم تراكم زيادي دارند و هم در نزديكي عصبهاي بيشتر و مهمتري قرار دارند براي بدن به شدت مضر هستند. از جمله اين نقاط ناحيه سر و دستها و قسمت مچ يا به پايين است و در بين اين سه قسمت، سر اهميت ويژه‌اي دارد چون بارهاي ذخيره شده در آن علاوه بر ايجاد خلل درميدان مغناطيسي مغز باعث اغتشاش در امواج مغزي نيز مي‌شوند.

 

به ظاهر ما روزانه تنها دقایقي را در معرض ميدان مغناطيسي هستيم. مثل موبايل يا سشوار و غيره. اما در طول دوران زندگي خود در معرض ميداني بسيار قوي هستيم و آن ميدان مغناطيسي زمين هست. عوامل داخلي اغتشاش در ميدان بدن ما هم فعاليت‌هاي حياتي و اجتناب‌ناپذيري هستند كه در تمام طول عمر ما در جريان هستند پس چگونه مي‌توان باعث خلل اين اثرات سو كه باعث اختلال در بدن ما و بيماريهايي مثل سرطان مي‌شوند را خنثي كرد ؟ در اينجاست كه بايد گفت خداوند راه حل تمام اين سوالات را در يك عمل ساده كه امكان آن براي همه افراد وجود دارد و بيش از چند دقيقه هم وقت نمي گیرد و هيچ ضرري هم ندارد به انسان هديه داده و آن نماز است.

 

نماز و ميدان مغناطيسی

آنگونه كه از تصاوير به دست آمده از ميدان مغناطيسی زمين پيداست، به طور شگفت‌انگيزی اگر انسان در هر نقطه از زمين رو به قبله بايستد، ميدان مغناطيسی بدنش بر ميدان مغناطيسی زمين منطبق می‌گردد و در مدتی كه در نماز است ميدان بدنش منظم می‌شود. يكی از نكات بسيار جالبی كه پروفسور بور به آن دست يافته بود اين بود كه دريافته بود كه در بدن تمام دانشجويان مؤنث ماهی يك‌بار تغيير ولتاژ شديد ايجاد می‌شود و ميدان بدن به منظم‌ترين حالت خود می‌رسد. اخيراً نیز كشف شده است كه قلب زنان منظم‌تر و قوی‌تر از مردان می‌زند و دليل آن همين تغيير ولتاژ است.

 

نماز و بارهای الكتريكی

همانطور كه قبلا اشاره شد بارهای زائدی كه در اثر تحريكات الكتريكی اعصاب به وجود می‌آيند هم برای ميدان بدن و هم بر امواج مغزی اثر سوء دارند و اين اثرات در نواحی‌ كه اعصاب در آن تحرك بيشتری دارند، خطرات جدی‌تری ايجاد می‌كنند و بايد هرچه سريع‌تر از آن نواحی دور شوند. به طرز حيرت‌آوری می‌بينيم كه اين نواحی دقيقا نواحی هستند كه در وضو شسته می‌شوند و بنابر تحقيقات صورت گرفته بهترين راه دفع اين بارهای زائد استفاده از يك ماده رساناست كه سريع‌ترين و ارزان‌ترين و بی‌ضررترين ماده برای اين كار آب است و جالب اينجاست كه آب هرچه خالص‌تر باشد سريع‌تر بارهای ساكن را از بدن ما به اطراف گسيل می‌دهد و هيچ مايعی مثل آب خالصی كه در وضو به انسان سفارش شده اين اثر را ندارد.

 

نماز و امواج مغزي

با دفع بارهاي زائد بدن در وضو امواج مغزي در ايده‌ال‌ترين حالت قرار مي گيرند. علاوه بر آن حالت تمركزي كه در هنگام نماز در انسان به وجود مي‌آيد، تشعشع امواج آلفا و نيز توانايي مغز در توليد اين امواج را افزايش مي دهد.
امروزه علم ثابت كرده است كه نماز و امواج بدن انسان روی هم تأثيرات شگفتی دارند.

 

دکتر « محمد زهار » متخصص قلب اعلام کرد : تداوم در نماز یک شفای الهی است که تمام بیماری های جسمانی را از انسان دور کرده و از آن پیشگیری می‌کند. در نماز همه بخش های بدن به تحرک درآمده و همین موضوع باعث حفظ و تقویت آنها می‌شود. سجده فشار خون را پایین آورده و هرچه زمان سجده طولانی شود به همان نسبت فشار خون پایین می آید. وی معتقد است انسان در طول روز به خاطر پوشش جوی مقادیری از انرژی الکترواستیک بارگیری می کند که بر دستگاه عصبی وی فشار آورده و باید از آن رهایی یابد. قرار گرفتن در حالت سجده به خاطر ارتباط با زمین این حجم انرژی را دفع می‌کند .