تا حالا کَسی رو دیده اید که بره سفر ، اما شهر  ِ خودش ؟

تا حالا کَسی رو دیده اید که از شهر  ِ خودش ، برای خودش سوغاتی بگیره ؟

 

ندیده اید ؟

روبروتون نشسته .

همین نارنجی ِ خودتون .

 

یعنی این بشر ، خانواده اش رو به هیچی اش حساب نکرد ، که ممكن بود یه وقت توی خیابون ِ بغلی ، بازار ، پاساژ ، لب ِ دریا ، فرودگاه و ... ببیننش . فقط بعد از اینکه از مسافرت (!) برگشت ، تازه یادش افتاد ، "ای وای ، رئیسم من رو ندید ؟ وقتی خواستم مرخصی بگیرم ، بهش گفتم می رم سفر !" .