من بايد ، در روز ، حدأقل 16-18 ساعت هدگیر استفاده كنم . اما 14 ساعت استفاده مي كنم . سر ِ كار ، به دليل وجود ِ آدم هاي بي شعور ، هدگير نمي زنم . دیروز خواستم برم بیرون ، گفتم خُب اگه درش بیارم ، شاید سه ساعت کار ِ من طول بکشه . اونوقت اگه از هدگیر ، نامنظم استفاده کنم ، یعنی الکی وقت ِ خودم رو هدر داده ام . پَس با هدگیر رفتم خرید . هدگير چيز ِ عجيـبيه ؟ جُرمه ؟ چرا مردُم به من زل مي زدن ؟ انگار که یه موجود ِ عجیب الخلقه دیده ان . من اصلاً خجالت نمی کشیدم اما معذب شده بودم . من وقتی می بینم یکی ارتودنسی داره ، یکی پاش توی گچه ، یا ... ، وانمود می کنم ندیده ام . خُب اگه قرار باشه 50 نفر از همکارها ، به اونی که پاش توی گچه ، بگیم چی شده و اون بخواد توضیح بده ، فکّش میفته که . از بقیه که می شنوم ، دیگه ازش نمی پرسم .
حالا ، چرا سر ِ کار هدگیر نمی زنم ؟
یه همکار ِ زن هست ، روزی نیست که این در مورد ِ ارتودنسی ِ من سؤال نکنه و نظر نده . یه روز می گه نمی خوای در ِ ش بیاری ؟ یه روز می گه دندون هات خراب می شه ها ، در ِ ش بیار . یه روز می گه تا کی باید توی دهنت باشه ؟ یه روز می گه درد نداره ؟ یه روز می گه نمی تونی با ارتودنسی روزه بگیری ؟ یه روز می گه وااااای دختر ! تو خون نداری . منظورش اینه که بی عارَم و درد ِ ارتودنسی رو حس نمی کنم . یه روز می گه نمی تونی با ارتودنسی غذا بخوری ؟ یه روز می گه حالا دندون هات درست شده ان ؟ این سؤال ِ "کی براکت ها رو در میاری" رو هر روز از من می پرسه . بابا مغزم آب شد . اصلاً به تو چه .
توی اون دو ماه که گردن بند می بستم ، یکی از آقایون ِ همکار ، هر روز ، بلا استثنا ، می پرسید "گردن ِ ت چطوره ؟ تا کی باید استفاده کنی ؟" . دهنم رو سرویس کرده بود . دلم می خواست بهش بگم به تو چه . اینطوری تو احوالم رو نمی پرسی . بدتر هی هر روز انرژی ِ منفی به من می دی . یه وقتایی دلم می خواست بیلاخ بهش نشون بدم . یکی از همکارهای گاگول وقتی گردن بند رو دید ، هر هر خندید و گفت "گردن بند بسته ای ؟". یه لحظه شک کردم فکر کردم سوتـ ـینم رو دور ِ گردنم کردم که اینقدر براش عجیب و خنده داره . یه بار اینقدر ازش عصبانی شدم که نگاهش کردم و دستم رو آوردم بالا ، که انگشت ِ میانی رو بهش نشون بدم ، یادم اومد باید خودم رو کنترل کنم . به جاش مقنعه ام رو درست کردم .
آقا جان !
سؤال نکنید . زُل نزنید . طرف رو معذب نکنید .
دیروز ، همه ، این شکلی به هدگیر ِ من نگاه می کردنا !