* یه ماگ خریده ام ، فکر کنم گلدون بوده ، من اشتباهی به جای ماگ خریده امش . اینقدر سنگینه که نگو . نمی شه یه دستی گرفتش .
* نه قراره برم خونه ی بخت ؛ نه معلومه خونه ی بختم چه شکلیه ، نُـقلیه یا درندشت ؛ نه معلومه که من اصلاً می رم توی خونه ی بخت یا نه ؛ نه خونه از خودم دارم ؛ نه معلومه که خونه از خودم خواهم داشت یا نه ؛ نه اینجا اتاقم بزرگه ؛ نه ...
اینقدری که امسال ، من دلم کاناپه خواسته ، دلم فرش های خوشگل خواسته ، دلم وسایل ِ حمام خواسته ، دلم وان خواسته ، دلم تخت ِ دو نفره خواسته ، دلم روتختی ِ خوشگل خواسته ، دلم دکور خواسته ، دلم قاب ِ عکس ِ جفتی خواسته ، دلم یه سفره ی دو نفره خواسته ، دلم وسایل ِ آشپزخونه و غذاخوری و پذیرایی خواسته ، دلم ماگ ِ دو قلو خواسته ، دلم کتری ِ برقی خواسته ، دلم جاکلیدی خواسته ، دلم خرید ِ ماهانه ی دو نفره توی فروشگاه خواسته ، دلم ...
دلم خیلی چیزها خواسته و پسندیده و هی می خواسته بخره ، اما نه خونه داشته و نه جا ، و با لب و لوچه ی آویزون از روبروی ویترین و مغازه ، رد شده : (