کاش می شد ، از یکی از اونایی ، که از "عشق" ، از مردی که دوستش داشتند ، بالاجبار ، به دلیلی گذشتند و رفتند ، بپرسم "چطور خودت رو راضی کردی که تسلیم بشی ؟" ، "چطور دست از جنگیدن برداشتی ؟" ، "چطور برای رفتن قدم برداشتی ؟" ، "چطور تحمل کردی ؟" ، "چطور تونستی بدون ِ او نفس بکشی ؟" . دلم می خواد بدونم این سوز  ِ سینه ، که داره من رو نابود می کنه ، چه بلایی به سر  ِ ش آورده .